باران

دست‌نوشته‌های شخصی

باران

دست‌نوشته‌های شخصی

روزهای آخر

دارم به روزای آخری میرسم که توخونه ی پدریم هستم.خیلی حس غریبیه جایی که توش به دنیااومدم بزرگ شدم دوران نوجوانیم توش سپری شده والانم جوانی...باشادی هاوغم هاش.باخوشی هاوناخوشی هاش...هی دلم واسه همشون تنگ میشه.. 

نظرات 1 + ارسال نظر
زهره دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:57



. با آرزوی خوشبختی و شادکامی برای شما خوشیها و نا خوشیها همه دست خودمونه ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد